جدول جو
جدول جو

معنی قرابت دار - جستجوی لغت در جدول جو

قرابت دار
خویشاوند دارای نسبت (خواه بسبب خون خواه بسبب ازدواج) خویشاوند. قرابت داری. خویشاوندی خویشی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیابت دار
تصویر نیابت دار
قایم مقام جانشین، وکیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شربت دار
تصویر شربت دار
خدمتکاری که انواع شربت و شراب و آب در تصرف اوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابل دار
تصویر قابل دار
باارزش، شایسته. (? (قابلمه (ب ل م) دیگ، دیگ در دار فلزی برای پختن غذا
فرهنگ فارسی معین
خدمتکاری که شربت درست می کند و انواع نوشیدنی ها و لوازم شربت خانه به او سپرده می شود
فرهنگ فارسی عمید
کسی که متصدی امور مربوط به آبدارخانه و شراب نوشی پادشاهان و بزرگان بوده است، ساقی
فرهنگ فارسی عمید